از مجموع 60میلیون پناهجو در جهان، 40درصد عرب هستند؛ یعنی چیزی نزدیک به 24میلیون نفر. سوریه: 6.6، عراق: 3.4، سودان: 2.4 و فلسطین: 6میلیون نفر. این یعنی نزدیک به 77درصد از 24میلیون پناهچوی عرب، تنها از این چهار کشور گریخته‌اند. عامل مهاجرت سوری‌ها، عراقی‌ها و فلسطینی‌ها جنگ و برای سودانی‌ها، درگیری داخلی و قحطی است. نزدیک به 18.5میلیون نفر که به‌تنهایی، از جمعیت کشورهایی مانند هلند، اکوادر، تونس، بلژیک، یونان، پرتغال، سوئد یا مجارستان، بیشتر است.

بیایید محل قرارگیری این کشورها در نقشه‌ی ژئوپولیتیک جهان را دوباره مرور کنیم. همه‌ی آن‌ها، یعنی سوریه، عراق، فلسطین و سودان، یا اصلاً تمامی کشورهای عرب‌زبان، در منطقه‌ای به‌نام خاورمیانه قرارگرفته‌اند؛ نبض انرژی، اقتصاد و البته، نبض آشوب جهان. این مسئله نمی‌تواند اتفاقی باشد، مخصوصاً اگر وضعیت کشورهای دیگر خاورمیانه مانند پاکستان، افغانستان، عربستان یا مصر را هم درنظر بگیریم. جملگی ملت‌‍های این کشورها، یا در فقر مطلق و یا تحت حاکمیت دیکتاتورها زندگی می‌کنند. این مسئله، نمی‌تواند اتفاقی باشد.

© The National Interest

پناهجویان بیشتر به مشاغلی عادی و نه پردرآمد شاغل‌اند. کشورهای میزبان، فضایی برای پناهجویان مهیا می‌کنند که شخص پناهجو، به‌دلیل مشکلاتی که در کشور زادگاهش داشته، به حداقل خدمات و درآمد، راضی باشد. حالا چه کشورهایی بیشتر میزبان پناهجویان خاورمیانه‌ای هستند؟ آلمان، بلژیک، فرانسه، ترکیه، یونان و هلند. یعنی کشورهایی که با رشد جمعیت منفی، پیش‌بینی می‌کنند که تا بیست سال آینده، به‌دلیل کمبود نیروی کار و کارگر، دچار بحران شدید و رکود اقتصادی شوند. این مسئله، نمی‌تواند اتفاقی باشد.

فرزندان و نسل‌های آتی پناهجویان، در جامعه و فرهنگ کشور میزبان رشد خواهند کرد و همزمان، دچار دوگانگی فرهنگی خانواده-وطن (جدید) خواهند شد. همین مسئله، مطابق با پژوهشی اخیر که در سطح اتحادیه‌ی اروپا انجام شده، سبب‌ساز به‌وجودآمدن یک حس کمبود و سرخوردگی در این فرزندان خواهد شد. حس سرخوردگی مذکور، شخص را ناخودآگاه، در سطحی پایین‌تر نسبت به کسانی که از پدر و مادری اروپایی زاده شده‌اند، قرار داده و درنتیجه، حتی فرزندان پناهجویان هم مشاغلی بهتر از کارگری پیدا نخواهند کرد. البته که هر شغلی شریف بوده و سخن ما، درخصوص اکثریت است. استثنا را همه‌جا می‌توان یافت. این مسئله، نمی‌تواند اتفاقی باشد.

© Thelocal.de

اگر نگاهی به آمار مصرف اسلحه در جهان بیاندازیم، سوریه، عراق، فلسطین و سودان، در میان ده کشور ابتدایی قرار دارند. مبدأ و کشور سازنده‌ی این اسلحه‌‎ها، غالباً آمریکا، روسیه، آلمان، فرانسه و چین هستند. یعنی بزرگترین اقتصادهای جهان که البته بخش بزرگ و مهمی از اقتصاد این کشورها، به ساخت و فروش سلاح وابسته است. این یعنی سالیانه، اندک مخارج خدماتی که باید برای پناهجویان فراهم شود، از فروش سلاح به خود ایشان (در گذشته) و یا هموطنان‌ـشان (در زمان حال)، تأمین شده و درنتیجه هجوم‌های میلیونی‌ ایشان، چندان خرجی روی دست کشورهای میزبان، نمی‌گذارد. این مسئله، نمی‌تواند اتفاقی باشد.

با هر درگیری نظامی، چه درگیری با کشوری دیگر و چه درگیری داخلی، اقتصاد کشورهای خاورمیانه به‌خطر می‌افتد چراکه رابطه‌ی مستقیمی میان میزان امنیت (داخلی و خارجی) در یک کشور و رونق اقتصادی در آن وجود دارد. با این درگیری‌ها و وخامت اوضاع مالی-اقتصادی، کشور خاورمیانه‌ای، مجبور به دریافت وام از کشورهای دیگر و یا کمک‌های مالی بلاعوض می‌شود. وام‌ها باید در مدت زمانی مشخص و با سودهای سرسام‌آور پرداخت شوند. در ازای کمک‌های بلاعوض نیز، باید نیازهای اجتماعی-ی کشور کمک‌کننده در کشور دریافت‌کننده‌ی کمک، تأمین گردد. هر دو مورد، در درازمدت، از کشور خاورمیانه‌ای، اقتصادی وابسته، ضعیف و دائماً بدهکار می‌سازد که ناخودآگاه و اتوماتیک، به آلت دست کشورهای ابرقدرت تبدیل شده است. این مسئله، نمی‌تواند اتفاقی باشد.

اروپاییان بیشتر از سایر ملت‌ها، پناهجویان را در ویترین می‌گذارند تا حس انسان‌دوستی و درستکاری خود را به نمایش بگذارند. این درحالی‌است که شاید مردمان کشور میزبان از جزئیات ت‌های دولت‌های‌ـشان بی‌اطلاع باشند اما تمداران و سران این کشورها، تنها با ایجاد تفرقه‌ای کوچک، جنگی به‌پا می‌کنند و از خلال این جنگ، نه‌تنها میلیاردها میلیارد سود مالی، بلکه نیروی کار ارزان‌قیمت و فلک‌زده نیز به‌دست می‌آورند. به‌همین خاطر است که 24میلیون پناهنده‌ی عرب و اصلاً 60میلیون پناهجو، نمی‌تواند اتفاقی باشد. یادتان نرود که هیچ انسانی، تحت شرایط عادی، هرگز مایل به ترک وطن، اجتماع، فرهنگ و زبان مادری‌اش نیست.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها